استادیار دانشگاه مازندران، دانشکده الهیات و معارف اسلامی
چکیده
دومین مکتب تأثیرگذار درفلسفه اسلامى در قرن ششم هجرى قمرى به واسطه شیخشهاب الدین سهروردى به نام حکمت اشراق پایه گذارى شد. ویژگى مهم این مکتب، هماهنگى میان آموزههاى غرب و شرق است. وی با مطالعه و فهم اندیشههای گوناگون به نوآورى پرداخته و فلسفه خود را بنیاد نهاد. هدف از این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی نگارش گردید، کاوش در تأثّر وی از آموزههای قرآن کریم میباشد که در نوشتههای مرتبط به طور خاص مورد بررسی قرار نگرفته است. حاصل این پژوهش این است که شیخ اشراق با کنجکاوى در میان متون مختلف به ویژه آموزههای قرآن کریم توانست مکتب فلسفى خود را که متفاوت با آنچه در فلسفه مشّایى میباشد بنا کرده، و گامى تأثیرگذار در جهت شکوفایى فلسفه اسلامى بردارد. وی تلاش نمود در بحثهای مختلف فلسفی برای استحکام دلائل ارائه شده در مقابل مخالفان، تشویق مخاطبان به پذیرش آنها، اذعان به محوریت آیات قرآن در مکتب فلسفی خود و نیز نشان دادن تعامل عقل و دین از آیات مختلفی از کلام الهی استفاده نماید.