« راز » و معادل آن « سرّ » از عمده مسائلى است که در ادبیات عرفانى بدان پرداخته ى است که مولوى بدون مقدمه بدان « راز » « نى » ،« مثنوى معنوى » شده است. در به صورت مجزا در هیچ کدام از مقامات هفت گانة طریقت یا « راز » مى پردازد. اگرچه کلمة هیچ کدام از حالات ده گانه ذکر نشده است، آنچه از فحواى کلام عارفان برمى آید، نمایندة از شرایط مهم سیر و سلوک به حساب م ىآید. سنایى « رازدارى » و « رازدانى » آن است که اشاراتى دارد « رازدارى » و« رازدانى » ،« راز » به عنوان پیشگام و پیشواى عطار و مولانا به چگونه دریاف ت هاى شهودى « حکیم پرد هاى » که نشان م ى دهد که به قول مولانا، این خویش را در قالب شعر سامان داده و ابیات عرفانى را غنا بخشیده است.